English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (8735 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
fallible U اشتباه کننده
mistaken party U اشتباه کننده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
editing run U در پردازش دستهای برنامه ویرایش کننده داده را از نظردرستی فاهری بررسی کرده و هر گونه اشتباه را برای تصحیح و ارائه مجدد مشخص میکند
Other Matches
range error U اشتباه در تخمین دریایی اشتباه بردی اشتباه برد
glitch U یک اشتباه کوچک که باعث ایجاد اشتباه در انتقال اطلاعات میشود
glitches U یک اشتباه کوچک که باعث ایجاد اشتباه در انتقال اطلاعات میشود
out of place <idiom> U درجایی اشتباه ،درزمان اشتباه بودن
I consider that a mistake. [I regard that as a mistake.] U این به نظر من اشتباه است. [این را من اشتباه بحساب می آورم.]
datum error U اشتباه سطح مبنای ارتفاع اشتباه سطح مبنای اب دریا
delivery error U اشتباه پرتاب اشتباه در سیستم پرتاب
corrector U جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
fumble U اشتباه
mix-up U اشتباه
goof U اشتباه
goofed U اشتباه
wrong U اشتباه
goofing U اشتباه
goofs U اشتباه
fumbled U اشتباه
mix-ups U اشتباه
discrepancy U اشتباه
to put one in the wrong U اشتباه
fault U اشتباه
faulted U اشتباه
snafu U اشتباه
errancy U اشتباه
faults U اشتباه
wrongs U اشتباه
mistake U اشتباه
mistaking U اشتباه
barratry U اشتباه
mistakes U اشتباه
false <adj.> U اشتباه
trip U اشتباه
tripped U اشتباه
trips U اشتباه
wronging U اشتباه
flounder U اشتباه
floundered U اشتباه
floundering U اشتباه
flounders U اشتباه
overseen U در اشتباه
mix up U اشتباه
jeofail U اشتباه
errors U اشتباه
fallacy U اشتباه
fallacies U اشتباه
incorrectness U اشتباه
clanger U اشتباه
in error <adj.> U اشتباه
lap sus U اشتباه
error U اشتباه
inerrant U بی اشتباه
faux pas U اشتباه
fumbles U اشتباه
mistakenness U اشتباه
misprint U اشتباه چاپی
blame U اشتباه گناه
blamed U اشتباه گناه
boo boo U اشتباه کاری
boner U اشتباه مضحک
blunderingly U ازروی اشتباه
disabuse U از اشتباه دراوردن
blames U اشتباه گناه
blaming U اشتباه گناه
disabused U از اشتباه دراوردن
make a mistake <idiom> U اشتباه کردن
misprints U اشتباه چاپی
misconstruing U اشتباه کردن
to read wrong U اشتباه [ی] خواندن
I made a mistake . I was wrong. U من اشتباه کردم
bedlam U اشتباه شدید
deflection error U اشتباه سمت
misconstrue U اشتباه کردن
misconstrued U اشتباه کردن
you are mistaken U در اشتباه هستید
unerring U اشتباه نشدنی
misconstrues U اشتباه کردن
slip of the tongue <idiom> U اشتباه لپی
off the beam <idiom> U اشتباه ،خطا
trip up <idiom> U اشتباه کردن
mistook U اشتباه کردن
slip-ups U اشتباه کردن
unmistakable U خالی از اشتباه
peccadillos U اشتباه کوچک
peccadilloes U اشتباه کوچک
peccadillo U اشتباه کوچک
deflection error U اشتباه سمتی
deflection error U اشتباه انحراف
dispersion error U اشتباه پراکندگی
syntax error U اشتباه ترکیبی
systematic error U اشتباه سیستماتیک
computational U اشتباه در محاسبه
delivery error U اشتباه در تیراندازی
to make a mistake U اشتباه کردن
to make an error U اشتباه کردن
to put wise U از اشتباه دراوردن
to set U از اشتباه دراوردن
bungler U اشتباه کار
erroneous U غلط اشتباه
flub U اشتباه احمقانه
slip-up U اشتباه کردن
slip up U اشتباه کردن
to goof up [American E] U اشتباه کردن
dead shot U تیر اشتباه
typo U اشتباه تایپی
fumble U اشتباه کردن
goofs U اشتباه کردن
fumbled U اشتباه کردن
fumbles U اشتباه کردن
blundered U اشتباه کردن
goofing U اشتباه کردن
typing error U اشتباه تایپی
goofed U اشتباه کردن
goof U اشتباه کردن
mistaken U اشتباه کرده
bunglers U اشتباه کار
inaccuracies U خطا یا اشتباه
unintentionally <adv.> U بطور اشتباه
inadvertently <adv.> U بطور اشتباه
by accident <adv.> U بطور اشتباه
peccant U اشتباه کار
blundering U اشتباه لپی
as a result of a mistake <adv.> U بطور اشتباه
by a mistake <adv.> U بطور اشتباه
faults U تقصیر اشتباه
by mistake <adv.> U بطور اشتباه
miscalculation U محاسبه اشتباه
lapsus linguac U اشتباه لپی
spuriously <adv.> U بطور اشتباه
inaccuracies U اشتباه غلط
as a result of a mistake <adv.> U بصورت اشتباه
by a mistake <adv.> U بصورت اشتباه
slips U اشتباه کردن
slips U اشتباه لیزی
slipped U اشتباه کردن
slipped U اشتباه لیزی
slip U اشتباه کردن
slip U اشتباه لیزی
miscarriages of justice U اشتباه قضایی
by mistake <adv.> U بصورت اشتباه
miscarriage of justice U اشتباه قضایی
faulted U تقصیر اشتباه
lapsus memoriac U اشتباه یا لغزش
misguidely U از روی اشتباه
mistakable U قابل اشتباه
blundered U اشتباه لپی
blundered U اشتباه بزرگ
blunder U اشتباه کردن
blunder U اشتباه لپی
misplay U بازی اشتباه
blunder U اشتباه بزرگ
miswrite U اشتباه نوشتن
mistakenness U در اشتباه بودن
misstep U اشتباه درقضاوت
mistake of law U اشتباه حکمی
miscue U اشتباه کردن
mils trip U اشتباه میلیمی
absolute error U اشتباه مطلق
parachronism U اشتباه تاریخی
fault U تقصیر اشتباه
oversight U اشتباه نظری
oversights U اشتباه نظری
malentendu U اشتباه فهمیدن
blunders U اشتباه کردن
blunders U اشتباه لپی
blundering U اشتباه کردن
bloomer U اشتباه احمقانه
metachronism U اشتباه تاریخی
blundering U اشتباه بزرگ
mistake of fact U اشتباه موضوعی
mistaking U اشتباه کردن
incorrectly <adv.> U بطور اشتباه
miscalculations U محاسبه اشتباه
professional misconduct U اشتباه حرفهای
mistakes U اشتباه کردن
blunders U اشتباه بزرگ
falsely <adv.> U بطور اشتباه
faultily <adv.> U بطور اشتباه
mistake U اشتباه کردن
disabusing U از اشتباه دراوردن
phonily <adv.> U بصورت اشتباه
wrongly <adv.> U بصورت اشتباه
inaccuracy U خطا یا اشتباه
disabuses U از اشتباه دراوردن
unintentionally <adv.> U بصورت اشتباه
inadvertently <adv.> U بصورت اشتباه
by accident <adv.> U بصورت اشتباه
inaccuracy U اشتباه غلط
incorrectly <adv.> U بصورت اشتباه
faultily <adv.> U بصورت اشتباه
spuriously <adv.> U بصورت اشتباه
phonily <adv.> U بطور اشتباه
wrongly <adv.> U بطور اشتباه
falsely <adv.> U بصورت اشتباه
blooper U اشتباه احمقانه
probable error U اشتباه احتمالی
altitude/height hold U متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
inhibitor U کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
propounder U ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
marshaller U هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
huge mistake U اشتباه خیلی بزرگ
mix-up <idiom> U اشتباه ،گیج وسردرگمی
Recent search history Forum search
2Some of my translations are missing !
1WHAT IS THE MEANING OF HANANEH
1confinement factor
1معنی lead lag compensator
1nternal brand management of destination brands: Exploring the roles of destination management organisations and operators
4express, overexpression
1i had to see for myself
1The generator is maintaining its terminal voltage at 1.0 p.u. under voltage regulator action.
2پن مرطوب کننده
2پن مرطوب کننده
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com